همانطور که در متون قبلی اشاره کردیم در دوره میانه سنگی آثار هنری زیادی به دست ما نرسیده است و شاید جالب ترین آثار هنری میانه سنگی در اروپا، نقاشی های تکفام و کوچک اندازه بر پناه گاههای صخره ای شرق اسپانیا باشد. این آثار بر روی صخره ها در بیرون از غار ها نقاشی شده اند و احتمالا کارکردی جادویی- مذهبی داشته اند، و موضوع آنها اغلب شکار، جنگ، و رقص های جادویی است. در این دوران انسان به دور از غار ها و در کنار رود ها و ساحل دریاچه ها سکنی می گزینند. در این دوران ما شاهد اهلی کردن سگ و صید ماهی و ساختن ابزار سنگی ظریف تر و کوچک ترهستیم. اشاره کردیم که این دوران به عنوان دوران گذار عنوان می شود.
با پشت سر گذراندن این دوران، به عصر نوسنگی میرسیم که تحولی اساسی در شیوه زندگی انسان رخ مینماید؛ و از مرحله اقتصاد شکار و گردآوری خوراک به مرحله گله داری و کشاورزی گام می نهد، و سپس شهرنشینی را آغاز می کند.
و همچنین توانستند تعدادی از حیوانات را ( خوک، گوسفند، بز، گاو)، اهلی کنند و در ادامه، کشف محصولات غذایی، برپایی دهکده ها، تقسیم ابتدایی کار اجتماعی، و پیدایش حرفه هایی چون سفالگری، بافندگی، نان پزی از مشخصه های این دوران است.
در این دوران هنر، از طبیعت گرایی فاصله می گیرد و بیشتر ماهیت انتزاعی و نمادین به خود می گیرد و در واقع راه را برای ابداع خط هموار می کند.
سفالگری از مهم ترین هنر دوران نوسنگی به شمار می آید که در آسیای غربی خیلی زود تر از اروپا پدیدار شد و از لحاظ فنی و شیوه های نقشپردازی رشد بسیار کرد. در مطلبی جداگانه به هنر سفالگری به طور مفصل و مجزا خواهیم پرداخت و در مطلب پیش رو به یکی دیگر از آثار به جای مانده از دوران نوسنگی اشاره میکینم.
به یادمان های سنگی وعظیم که پراکنده در ایرلند، انگلستان و ایالت بروتانی در فرانسه است، اشاره می کنیم.
با وجود نظریات زیادی که درباره بناهای سنگی وجود دارد، اما هنوز با رازها و ابهاماتی در انگیزه خلق و نوع کارکرد آنها روبرو هستیم.
حدود 5000 سال قبل از میلاد مسیح، مردم شروع به نصب سنگ های بزرگ و ساختن مقبره های غول پیکر برای آن زمان کردند. هنوز تا به امروز، مشخص نیست که چرا مردم در آن زمان، به طور ناگهانی سازه های سنگی عظیمی برپا کردند. درک این فرهنگ برای دانشمندان بسیار دشوار است، زیرا نه شواهد مکتوب و نه آثار قابل توجهی از سکونت بر جای گذاشته است. با چه اهدافی این بناهای سنگی عظیم ساخته شده اند و چگونه انسان توانایی جابجایی این حجم از سنگ را داشته است ؟ تا به امروز، این فرهنگ اسرار بسیاری را برای دانشمندان ایجاد کرده است. به انگیزه های ساختن این بناها می توان به پرستش مردگان و یا خورشید اشاره کرد. هر چند برخی از نظریه پردازان بر این باورند کهبناهایی مانند استونهنج کارکردی نجومی داشته و بر این اساس حوادث را پیشگویی می کردند.
غیرقابل تصور به نظر می رسد که چگونه مردم هزاران سال پیش چنین ساختاری را ساخته اند. اما دانشمندان محاسبه کرده اند که میزان کار چندان زیاد نبوده است. چند صد کارگر می توانستند ظرف چند ماه ساخت و ساز را به پایان برسانند و تنها مقبره های بزرگ اطلاعاتی در مورد سطح بالای فناوری که مردم در عصر نوسنگی داشتند، ارائه می دهند.
با گذشت زمان، پوچ ترین تئوری ها در مورد اینکه چه کسی می توانست این سازه های سنگی عظیم را بسازد و چه هدفی را دنبال می کرد وجود داشته است. در زمان های اولیه، مردم هنوز افسانه های متعددی در مورد سنگ های بزرگ داشتند. این شایعه تا دوران مدرن ادامه داشت که فقط غولها، جادوگران یا شیطان میتوانستند این سنگها را برپا کنند.
در بریتانی، داستانهای متعددی هنوز در مورد منهیرها وجود دارد که جلب توجه می کند. به عنوان مثال، گفته می شود که دو منهیر که نزدیک به هم ایستاده اند نشان دهنده یک جفت عاشق هستند که به سنگ تبدیل شده بودند.
شواهد فرهنگ مگالیتیک (به یونانی: mega=بزرگ و lithos=سنگ) را می توان در همه جای اروپا یافت، اما هیچ کجا به اندازه بریتانی متمرکز نیستند. تاریخ گذاری باستان شناسی نشان می دهد که این فرهنگ در منطقه اقیانوس اطلس سرچشمه گرفته است. مراکز آنها در غرب فرانسه، در شبه جزیره ایبری و در ایرلند است.
شماری مقبره خرسنگی، بنایی آیینی به شکل دایره متشکل از چندین خرسنگ، در انگلستان بر جای مانده است؛ که باشکوه ترین این سازه های سنگی، استونهنج(Stonehenge) در دشت سالزبری(Salisbury) می باشد. این بنا که اکنون تاریخ ساختش حدود 2000 ق.م. تعیین شده، سومین و عظیم ترین دایره ای است که در این محل بنا شده است. دایره مرکزی از سنگی آبی فام ساخته شده است و دایره های بیرونی متشکل از سنگ چخماقی ویلتشیر(wiltshire) است و این ادعا که سازندگان این بنای عصر سنگ از دانش نجومی شگرفی برخوردار بودند و در این زمینه حتی از یونانیان که در ادوار بعد زیست میکرده اند، فراتر رفته بودند، مورد تردید است. بنابر شواهد باستانشناختی، دشت سالزبری پیش از برپایی استونهنج هم منطقهای با اهمیت آیینی بودهاست. بااینحال پژوهشگران دربارهٔ کاربرد استونهنج اجماعی ندارند و هنوز دربارهٔ آن نظریههایی نو عرضه میکنند. در قرون وسطی، افسانههایی رایج بود که استونهنج را با مرلین و اسطورهٔ شاه آرتور مرتبط میساخت و تا برآمدن رنسانس محبوب ماند.
اما آشکار است که این سنگ ها به گونه ای آرایش یافته بودند که دست کم به طور تقریبی با طلوع آفتاب و در زمان انقلاب صیفی انطباق داشتند. این بنا شکوهی زمخت و خام دستانه دارد اما گاه ریزه کاری های درخور توجهی نیز در آن دیده میشود؛ برای مثال سنگ ها که وزنشان به پنجاه تن می رسد تراش خورده اند، به طوری که دربالاباریک ترند و حتی برجستگی اندکی در آن ها پدید آمده است که بعد ها در معماری یونانی به تحدب میله ستون بدل شد.
ا
در حالی که حفرههای بزرگ برای دفنهای جمعی مورد استفاده قرار میگرفتند، دلمنهای کوچکتر (برتونی: dol = میز men = سنگ) عمدتاً محل دفن فردی بودند. آنها معمولاً از تخته های سنگی عمودی تشکیل شده اند که یک یا چند تخته بزرگ بر روی آنها قرار می گیرند. دلمن از یک طرف باز و قابل دسترسی است.
رومی ها، وایکینگ ها، درویدهای سلتیک، ساکنان آتلانتیس یا فرازمینی ها نیز به عنوان سازندگان در نظر گرفته می شدند.
فرهنگ مگالیتیک با تمام پیشرفتی که داشت رو به نابودی می رود و به نظر می رسد این فرهنگ از یک جامعه جمعی به امپراتوری های کوچک منفرد منشعب شده است. و تنها رهبران این امپراتوری ها در دلمن ها دفن شدند. برای اولین بار منهیرها نیز تخریب و در سازه های دیگر ساخته شدند.این سرنوشت در هزاره های بعدی نیز ادامه یافت. بارها و بارها، سنگ های جداگانه از مجموعه برداشته می شد تا در کلیساها، خانه ها یا دیوارها استفاده شود. منهیرهایی که در مجاورت آنها هنوز مردم برای مدت طولانی مراسم بت پرستی را برگزار می کردند، کلیسای کاتولیک بسیاری از آنها را با گذاشتن صلیب های حکاکی شده از سنگ در بالای آنها، به زیارتگاه مسیحیان تبدیل کرد.
همانطور که در این مطلب اشاره شد ما با سه نوع معماری خرسنگی مواجه بودیم، به نامهای:
- میز سنگ: دلمن(Dolmen)
- سنگ افراشت ها: منهیر (Menhir)
- حصار خرسنگی دایره ای: کراملک (Cromlech)
گردآورنده و نویسنده: مونا جولا
منابع :
https://www.planet-wissen.de/kultur/westeuropa/bretagne/pwiediemegalithkulturraetselhaftegrosssteine100.html